شب سرد
سلام خدمت دوستان عزیزم
امیدوارم که حالتون خوب باشه و سرشار از امید و آرزوها در پهنای این دشت تنهایی باشید
باز هم یکی دیگه از ترانه هام رو تقدیم شما عزیزان می کنم به امید اینکه خوشتون بیاد
شب سرد
به بیداریه شب دیدن مهتاب قشنگه
زمین سُر می خوره آسمونش از همه رنگه
کبوتر توی محرابِ دلش زمزمه داره
تگرگ آسمون بر سر نا اهل می باره
منم خسته از این بازیه بی نام و نشونه
منم از نفس شوم بد اقبال روونه
کسی که غم دنیا رو به دنیا نخریده
از این آسمون و اشکای طوفانی بریده
میگن رسم غبار و غم و ماتم شده بازی
نگاه آدمک ها همه از شعبده بازی
سراشیب هجوم تب تند شب گردون
سفر کرده ی بی حوصله ی بی سر و سامون
امید از توی رگهاش داره می پوسه و میره
دیگه جون می کنه،دق می کنه،تنها می میره